... آرشیو مطالب پست الکترونیک لینک rss عناوین مطالب وبلاگ بیداران
صفحه نخست
نغمه درد
در من و این همه زمن جدا
با منی ودیده ات بسوی غیر
بهر نمانده راه گفت وگو
تو نشسته گرم گفتگوی غیر
غرق غم دلم به سینه می تپد
با تو بیقرار وبی تو بی قرار
وای ازآن دمی که بی خبر زمن
بر کشی تو رخت خویش از این دیار
سایه ی توام بهر کجا روی
سر نهادم به زیر پای تو
چون تو در جهان نجسته ام هنوز
تا که بر گزینمش بجای تو
شادی وغم منی به حیرتم
خواهم از تو...در تو آورم پناه
موج وحشم که بی خبر زخویش
گشته ام اسیر جذبه های ماه
گفتی از تو بگسلم...دریغ و درد
رشته ی وفا مگر گسستنی است؟
بگسلم ز خویش و از تو نگسلم
عهدعاشقان مگر شکستنی است؟
دیدمت شبی،بخواب و سر خوشم
وه...مگر به خواب ها ببینمت
غنچه نیستی که مست اشتیاق
خیزم و ز شاخه ها بچینمت
شعله می کشد به ظلمت شبم
آتش کبود دیدگان تو
ره مبند... بلکه ره برم بشوق.
در سراچه غم نهان تو
.:: Weblog Theme By : wWw.Theme-Designer.Com ::.